هرگز به خود اجازه انتخاب شکست ندهید. ترس از شکست بزرگترین مانع موفقیت در زندگی افراد محسوب میشود. شکست شما را قویتر، انعطافپذیرتر و مصممتر میکند ولی ترس از شکست یا پیشبینی شکست است که میتواند افکار شما و فعالیت شما را فلج کند و حتی شما را از تلاش برای انجام کارهای بزرگ باز دارد
مراقب افکارت باش، آنها به گفتار تبدیل می شوند.
Watch your thoughts: they become words
مراقب گفتارت باش، آنها به کردار تبدیل می شوند.
Watch your words: they become actions
مراقب کردارت باش، آنها به عادات تبدیل می شوند.
Watch your actions: they become habits
مراقب عاداتت باش، آنها به شخصیت تبدیل می شوند.
Watch your habits: they become character
مراقب شخصیتت باش، آن سرنوشت خواهد شد.
Watch your character: It become your destiny
تست شخصیت :
در دنیای پر کش و قوس حال حاضر و در جامعه پر کش و قوس تر ما که انواع و اقسام مسائل اعصاب خردکن وجود دارد، برخورداری از تعادل روانی و کنترل احساسات و حفظ خونسردی، نقش بسیار مهمی در سلامت روحی و جسمی و همچنین کامیابی افراد دارد. ما در اینجا می خواهیم میزان تعادل روانی و قدرت تفکر شما را در موقعیت های گوناگون بسنجیم. پس یه سئوال های زیر با دقت کامل پاسخ دهید:
1- فرض کنید با آقای خوش تیپ و با کلاسی آشنا شده اید و او خود را فرد ثروتمند و دارای تحصیلات عالی معرفی می کند. شما به او علاقمند می شوید و با او قرار ازدواج می گذارید. ولی بعدا متوجه می شوید که فرد مورد نظر قاپ زن معروفی است و چند بار زندانی شده است و چون به شما علاقه دارد به شما دروغ گفته و از شدت علاقه به شما روی بازویش قیافه شما را همراه اسم و فامیل خالکوبی کرده است. در این حالت شما: الف- بعد از کلی فحش دادن به او و به زیر سوال بردن اصل و نسبش و تهدید به شکایت، به این فکر می کنید که اگر دوستانتان بفهمند چقدر خیط می شوید. ب- خودکشی می کنید. ج- بعد از دو سه بار یواشکی گریه کردن در اتاقتان، بی خیال قضیه می شوید و سعی می کنید برای دفعه بعد بیشتر مواظب باشید. د- از این همه محبت و صداقت او متاثر می شوید و به همین خاطر با او ازدواج می کنید. |
2- شما دانشجوی فعال و منضبطی هستید. استاد سر کلاس مسئله ای طرح می کند و شما پای تخته رفته و مسئله را حل می کنید. پس از تشویق های استاد، وقتی سر جایتان نشستید، چند تا از پسر های خنگ و بی ادب شما را مسخره می کنند و به شما می خندند. شما: الف- بعد از کلاس در حالی که وانمود می کنید با دوستتان صحبت می کنید ولی با صدایی که همه بشنوند می گویید"بعضی ها چه بی شخصیت و بی خانواده اند"!! ب- به روی خود نمی آورید، ولی دیگر برای حل مسئله داوطلب نمی شوید. ج- با لبخند بر می گردید و به نشانه تاسف برای آنها، سرتان را تکان می دهید. د- از کار آنها خوشحال می شوید و تصمیم می گیرید با بامزه ترین آنها ازدواج کنید. |
3- در خیابان پسری با عجله به سمت شما می آید و از شما خواهش می کند تلفن همراه خود را در اختیار او بگذارید تا تماسی مهم و فوری بگیرد. شما: الف- به او می گویید مگر خودت خواهر مادر نداری و با فحش و داد و بیداد مردم را به دور خود جمع می کنید. ب- به سرعت موبایلتان را قایم می کنید و می گویید ببخشید من موبایل ندارم. ج- مو بایلتان را در اختیار او قرار می دهید ولی حواستان جمع است که به " فون بوک" شما نگاه نکند و در ضمن گوشی را ندزدد. د- با خوشحالی گوشی را در اختیار او قرار می دهید و به او پیشنهاد ازدواج می دهید. |
4- برادرزاده شرور و بی ادب شما پروژه درسیتان را که یک ماه روی آن وقت صرف کرده اید، از روی کامپیوترتان پاک کرده است. شما: الف- به زمین و زمان فحش می دهید و تصمیم می گیرید با زن داداشتان دعوای مفصلی راه بیندازید. ب- کاری است که شده ولی از دفعه بعد برادر زاده تان را به اتاق راه نمی دهید. ج- اصلا مهم نیست. چون شما چنین پروژه مهمی را در ده جای دیگر SAVE کرده ابد. د- تصمیم می گیرید که به بهانه گرفتن پروژه از همکلاسیتان با او ازدواج کنید. |
5- دوست شما از شما می خواهد که به او به یک مهمانی آنجوری بروید و خانواده شما با این قبیل مهمانی ها مخالفند. شما: الف- دعوت او را رد می کنید و به او می گوئید:"دختر جلف بی آبرو! می خواهی مرا هم مثل خودت فاسد کنی؟" بعد با او قهر می کنید. ب- دعوت او را می پذیرید و سر مامان جون را یک جوری شیره می مالید و به مهمانی می روید. آخه یک شب که هزار شب نمی شود. ج- یه بهانه جشن تولد دختر خاله یا امتحان به او می گویید که"خیلی دوست داشتم بیایم ولی متاسفانه نمی توانم". د- به مهمانی می روید تا با یکی از پسرهای آنجا ازدواج کنید. |
6- برادر کوچکتان که دبیرستانی است، درس ریاضی را افتاده است و این راز را با شما در میان می گذارد. شما: الف- به او می گویید:" پسره احمق! چرا درس نمی خوانی؟ می خواهی حمال شوی؟ اگر دوستان من بفهمند خیلی خیط می شوم." بعد در ازای نگفتن این راز به مامان و بابا، از او می خواهید کار های شخصی شما را انجام دهد. ب- به او قول می دهید به کسی نگویید، ولی موضوع را با مادرتان در میان می گذارید تا فکری به حالش بکند. ج- موضوع را به کسی نمی گویید و سعی می کنید با او ریاضی کار کنید تا بتواند این شکست را جبران کند. نا سلامتی شما مهندس این مملکت هستید. د- برای برادرتان معلم خصوصی می گیرید و سعی می کنید به معلم خصوصی پیشنهاد ازدواج بدهید. |
7- علیرقم خرخوانی زیاد درسی را افتاده اید و التماس شما هم به استاد بی ثمر بوده است. شما: الف- پیش همه به استاد فحش بی ادبی می دهید. ب- الکی به دوستتان می گویید مریض بو ده اید یا عروسی دوستتان بوده اید یا از همین بهانه ها که همیشه می آورید. ج- با واقعیت کنار می آیید و ضمن قبول کردن خنگ بودنتان، سعی می کنید بیشتر درس بخوانید. د- نمی دانم به چه بها نه ای، ولی سعی می کنید ازدواج کنید. مثلا به بهانه فراموش کردن ناراحتیتان. |
حال به جواب های خود امتیاز بدهید. یک برای "الف"، دو برای "ب" برای "ج" سه و بالاخره برای "د" چهار.
حال با توجه به امتیازی که کسب کرده اید، شخصیت خود را ببینید.
امتیاز 7 تا 11: متاسفانه شما آدم بی شخصیتی هستید و ما هیچ نوع راهنمایی به شما نمی کنیم تا بدبخت شوید.
امتیاز 12 تا 17: شخصیت شما دارای نوسانات فراوان است. به سرعت جوگیر می شوید و شرایط محیط روی شما تاثیر بسزایی دارد. بهتر است تا دیر نشده، شخصیت خود را مستحکم کنید و از این بلاتکلیفی خلاص شوید.
امتیاز 18 تا 22: ایول! احسنت! شما واقعا شخصیت متین و مستحکمی دارید. در ضمن قواعد محافظه کاری و مردمداری را به خوبی می دانید. برای شما آرزوی موفقیت می کنم، ولی یادتان باشد خیلی هم بچه مثبت بازی در نیاورید، یک کم بد جنس بودن ضرری ندارد.
امتیاز 23 تا 28: شما خیلی نابغه اید، ولی به دلیل خنگ بودن و بد شکل بودن احتمالا در آینده برای ازدواج با مشکل مواجه خواهید شد. در لایه های پنهان شخصیت شما، نکات مبهم فراوانی وجود دارد. شما صد در صد به مشاوره حضوری نیاز دارید تا دیر نشده با من تماس بگیرید...
آن فرشته ی کوچک درون هر کسی
قهر می کند گاهی هرچه اصرار می کنم نمی آید چند روز
رها می کند مرا به امان خدا
و تا می بیند دیگر تمام است کارم انگار سر می جنباند
خمار می کند چشم هایش را
کمی می آید جلو می نشینم کنارش دست می گذارد بر شانه ام
سر می برم در گیس هایش و چند ترنه می خوانم از بر
چه قدرهر بارکه تکرار می شود این وضع احساس تنهایی می کنم اول بیشتر
بعد پر می شوم زودتر هم عاشق
و رودخانه تمام ماهی هایش را گویی با هرچه پولک نقره ای که دارد
می گذارد در من من هم موج بر می دارم و پابرهنه می روم تا
بفشارمش در آغوش
شاعر: داریوش معمار
عکس های برتر انتخاباتی