من و تو
نشود فاش کس آنچه میان من و توست ....................تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم.................... پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرده ره عشق ندید....................... هالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت رز دل ما کس نرسید........................ همه جا زمزمه عشق میان من و توست
این همه قسه فردوس و تمنای بهشت........................ گفتگویی و خیالی ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیبا چه عقل.......................... هر کجا نعمه عشق است نشان من و توست
سایه ز آتشکده ماست فروق مه و مهر ......................وه از این آتش روشن که به جان من و توست