آی عشق!عشق آمد و خاک
آی عشق!عشق آمد و خاک

آی عشق!
عشق آمد و خاک محنت‌ام بر سر ریخت
زآن برق بلا به خرمن‌ام اخگر ریخت
خون در دل و ریشه‌ی تنم سوخت چنان
کز دیده به‌جای اشک خاکستر ریخت

ابوسعید ابوالخیر


سرنوشت

می‌پیچم -در باد-ذره ذره

می‌چکم-در خاک-قطره قطره

سرنوشت من این بود...قطره‌یی درون خاک بی‌حاصل

ذره‌یی درون باد بی‌انجام