"به کجا چنین شتابان؟" گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا " هوس سفر نداری "ز غبار این بیایان؟ همه آرزویم، اما چه کنم که بسته پایم..." "به کجا چنین شتایان؟ " "به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم ." سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را" چون از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی، به شکوفه ها، به باران، برسان سلام ما را."
شاعر: شفیعی کدکنی
من ندانم که کیم...! من فقط می دانم که تویی شاه بیت غزل زندگیم،
|